برای دانلود متن کامل روی لینک زیر کلیک کنید :
پایان نامه نقش مشارکت مدیریت و قابلیتهای بازاریابی بر مزیت رقابتی (مطالعه موردی: بانک رفاه کارگران)
دیدگاههای صاحب نظران پیرامون نوآوری در سازمانها
به طور کلی سازمانهای نوآور سازمانهایی هستند که نسبت به تغییر نیازهای مشتریان، تغییر مهارتهای رقبا، تغییر روحیه افراد جامعه، تغییر شرایط تجارت بین الملل و مقررات دولتی واکنش نشان داده، در شکل و نحوه تولیدات خود تجدیدنظر کرده و خود را متحول میسازند. در همین رابطه پیتر دراکر[1] نوآوری را یکی از اهداف هشتگانه در سازمان میداند. فایول[2] تغییر و نوآوری را یکی از اصول چهارده گانه مدیریت معرفی میکند و الوین تافلر معتقد است محور موج سوم را خلاقیت و نوآوری تشکیل میدهد. گاروین نیز با دیدگاهی کاربردی، سازمان یادگیرنده را سازمانی معرفی میکند که در خلق، اکتساب و انتقال دانش و تعدیل و جایگزینی رفتارش با دانش و بینش جدید مهارت دارد. در همین راستا میتوان چنین نتیجهگیری کرد که سازمانهای خلاق و نوآور سازمانهایی یادگیرندهاند و یادگیری مهمترین فرصت برای ایجاد تغییر و تحول و همگام شدن آنها با تغییرات محیطی است(مویدنیا، 1385، 2).
از سوی دیگر امروزه برای توجیه اجتناب ناپذیر پدیده تغییر در سازمانها و ضرورت چاره اندیشی در جهت انطباق سازنده و صحیح با تغییرات از دیدگاه “آبهای ناآرام” استفاده میشود. این دیدگاه سازمان را قابل تشبیه به قایقی میداند که باید از یک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن همواره طوفانی است. در این حالت آنچه وضع را بدتر میکند این است که کسانی بر این قایق سوارند که پیش از این با هم همکاری نداشتهاند و هیچ کدام پیش از این از این رودخانه عبور نکرده است. در مسیر رودخانه پیچ و خمها و سنگهای درشتی قرار دارد که قایق به طور غیرمنتظره با آنها برخورد میکند، مقصد قایق نیز به درستی مشخص نیست. هر چند وقت یکبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار میشوند و عدهای هم قایق را ترک میکنند. لاکت[3] نیز درباره ضرورت نوآوری و همگامی و هماهنگی با تحولات جدید میگوید: موج دریا تجربه ترسناکی است، اگر در مقابل آن ایستادگی کنید شما را به گوشهای پرتاب میکند، با این حال اگر بر آن سوار شوید، میتواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد. به طور قطع بسیار سادهتر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بی حرکت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت ساکن و بی تحرک نمیتواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق میکند و یا کشتی این مدیریت در گل فرو میرود و همانجا باقی میماند و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریهپردازان دیگر مانند تافلر، شون[4] و برگ کویست [5]نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمیتوانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند بلکه تنها میتوانند تردیدها، نوسانات و بی ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند(مویدنیا، 1385، 2).
[1] Peter Drucker
[2] Henry Fayol
[3] Lakete
[4] Schon
[5] Breg Quist