مفهوم شفافیت[1]
در فرهنگ وبستر[2] (1972) شفافیت بدین صورت تعریف شده است: “باز بودن یا گشودگی مؤسسات[3] (دسترسی آسان به عملیات داخل شرکت)، آشکار بودن مؤسسات، صداقت و قابلیت درک آسان.” در این تعریف منظور از باز بودن یا گشودگی مؤسسات، دسترسی آسان به عملیات داخل شرکت و منظور از آشکار بودن مؤسسات، وضوح اطلاعات است.
تعاریف متعدد دیگری نیز برای شفافیت ارایه شده است که با توجه به تاکید بر مفاهیم متفاوت، میتوان آنها را در سه طبقه به شرح زیر از یکدیگر متمایز کرد:
الف) تعاریف مبتنی بر ذینفعان اطلاعات: ویشواناثو کافمن (1999)[4] و کافمن (2002)[5] شفافیت را “افزایش جریان بهموقع و قابل اتکای اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در دسترس همه ذینفعان مربوط باشد” تعریف کردهاند. همچنین ویش واناث و کافمن (1999) عدم شفافیت را به عنوان “ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات، ارایه نادرست اطلاعات یا ناتوانی بازار در کسب اطمینان از کفایت مربوط بودن و کیفیت اطلاعات ارایه شده” تعریف کردهاند. دیدگاه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (2002) گستردهتر است و شفافیت را به عنوان “ارتباط متقابل بین شرکتها و سایر گروههای ذینفع” بیان میکند.
ب) تعاریف مبتنی بر پاسخگویی: گروه تخصصی شفافیت در دانشگاه بروکینگز، شفافیت را به عنوان “درجهی گشودگی و بازبودن موسسات بیان کرده است؛ یعنی میزان نظارت و ارزیابی اعمال افراد داخل شرکت (مانند مدیران) توسط افراد خارج از شرکت (مانند سهامداران)”. در تعریف فلورینی (1999) [6]از شفافیت، پاسخگویی برجستهتر شده است. وی شفافیت را به عنوان ” افشای اطلاعاتی توسط شرکتها که برای ارزیابی عملکرد آنها است. تاکید برحق دسترسی به اطلاعات (با در نظر داشتن حریم هر دو طرف تهیهکننده و استفادهکننده) و امکان ارزیابی عملکرد شرکتها با استفاده از این اطلاعات در تعاریف مذکور برجستهتر شده است. در واقع شفافیت ارتباطی تنگاتنگ با پاسخگویی دارد و علت تقاضا برای شفافیت این است که بازار، شرکتها را بابت سیاستهای اتخاذ شده و عملکرد آنها مسئول میداند. (بلور کافمن، 2005)[7]
پ) تعریف شفافیت با تاکید بر اجرای قوانین و مقررات: سازمان تجارت جهانی اطمینان از دسترسی به شفافیت در قراردادهای بینالمللی تجاری را مستلزم سه پیش شرط اساسی میداند: (1) اطلاعات درباره قوانین، مقررات و سایر رویهها که به طور عمومی منتشر شده باشد، (2) گروههای ذینفع، از قوانین و مقررات مربوط و تغییرات در آنها مطلع باشند و (3) قوانین و مقررات به صورت یکپارچه، بیطرفانه و معقول اجرا شود.
وجه اشتراک همه تعاریف مذکور، “قابلیت دسترسی به اطلاعات” و “توانایی برقراری ارتباط و وجود جریان ارسال و دریافت اطلاعات” است. (تجویدی، 1387)
[1] – Transparency
[2] – Webster
[3] – Openness
[4] – Wishvanath
[5] – Cuffman
[6] – Flurini
[7] – Crystal Kaufman, 2005