خانواده اسلامی را میتوان یک سیستم باز دانست که در تعامل با محیط میباشد. تعالیم اسلام برای مکانی که خانواده در آن زندگی میکند نیز حد و مرزی قرار داده است، به گونهای که این مرز کاملا باز نیست و هر فرد که میخواهد وارد آن شود باید با اجازه و هماهنگی اهل آن خانه باشد. برای ورود به این حریم، ادب و آدابی مقررگردیده، از آن جمله «استیناس» و «استیذان» و طلب سلامت و برکت را برای ورود در آن بر همگان لازم میشمرد.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (27)فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکى لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (28) (نور،27و28)
نکته دیگر در آیه کلمه ازکی است و میتوان از آن برداشت نمود که این قانون برای حفظ سلامتی روانی و اخلاقی اهل خانه و کسانی که به آن وارد میشوند، وضع شده است. آیه فوق که مرز کل خانه را مورد توجه قرار داده است، به نکات روانشناختیای اشاره دارد که یکی از آنها لزوم اطمینان از آمادگی روانی اهل خانه برای ورود افراد غیر خانواده است. در صورت عدم آمادگی افراد، اضطراب اهل خانه امری عادی است. افزون بر این، همین عدم آمادگی، زمینههای افشای اسرار خانواده را برای دیگران فراهم میکند؛ از این رو برای آرامش روانی خانواده و حفظ مسائل درونی آن، چنین مرزی قرار داده شده است.
در نتیجه بین کل خانواده و بیرون آن مرزی وجود دارد و محیط خانواده کاملا باز یا کاملا بسته نیست. از جمله آثار این مرز، ورود کنترل شده افراد به محیط خانواده و ورود دیگران با محدودیت بیشتر است. از جمله مرزهای دیگر، مرزها در روابط جنسی و مرز در پوشش شرعی و حدود روابط مرد و زن میباشد.
از مباحث فوق، روشن میشود که مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام با تاکید و گسترهی بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. توسعه مرزها ممکن است در ابتدا نوعی محدودیت برای افراد به شمار آید، ولی تبین نقش مهم مرزها در سلامت روانی اعضای خانواده، کارآمدی بیشتر نظام خانواده و جلوگیری از آسیبها و رفتارهای نابهنجار در خانواده، میتواند تلقی افراد را نسبت به مرزها در اسلام تغییر دهد.
4) تعادل و توازن: پیشتر بیان گردید که هر سیستم باید در جریان مواجهه با مسائل مرتبط با سیستم، به تعادل و توازن برسد و عدم نیل به توازن، باعث متلاشی شدن آن سیستم میگردد.
وجود قواعد و مقررات و اطلاعات، در ایجاد تعادل در خانواده موثر است. هرچه قواعد محکمتر و عملیتر باشد، سلامت سیستم بیشتر حفظ میشود. قواعد و مقررات، شیوههایی هستند که افراد برای رفتار خود انتخاب و طراحی میکنند و از این دو، اصول کلی درون خانواده شکل میگیرد.
آموزههای دینی اصول و مقرراتی جامع و عملی در قالب توصیههای تجویزی برای سیستم خانواده در تمام مراحل اعم ازتشکیل و تداوم دارد؛ علاوه بر آن گزارههای توصیفی برای تحکیم و تعالی خانواده بیان میفرماید. هم چنان که چشم انداز وسیع و بیانتهای زندگی در پرتو باورهای دینی، و پایبندی عملی به آنها ظرفیت و قابلیتهای افراد را گسترش میدهد. که نتیجه امور بیان شده به تعادل بیشتر سیستم خانواده منجر میگردد. (احقاف، 13)
با توجه به توضیحات بیان شده علاوه بر سیستمیک بودن خانواده اسلامی، تفکر سیستمی را نیز میتوان در آن جاری دانست.
در بررسی خانواده، با دید سیستمی، انتخاب هر جزء و هر عضو خانواده تاثیر در کلیت سیستم دارد و تغییر (اصلاح یا تخریب) حتی در کوچکترین جزء، تغییر در کلیت را به همراه خواهد داشت. تاکیدات و رهنمودهایی که دراسلام برای مساله انتخاب همسر بیان شده است دلالت بر اهمیت هر عضو و صفات هر فرد در این نهاد دارد؛ زیرا توجه از روابط علی به سیستمی دگرگون میگردد.
همچنین اندیشه سیستمی ایجاب میکند که برای حفظ کلیت سیستم، منابع استخراج و احصاء ساختار و کارکردها، هم سنخ و هم راستا باشد. با انتخاب اعضا شایسته و درون دادهای صحیح، هم سیستم خانواده به درستی شکل میپذیرد و هم این مولفه ها، تسهیل گر رسیدن سیستم به کارکردهای مورد انتظار خانواده خواهد بود. چنان که نمیتوان کارکردهای خاصی را بهعنوان برونداد از سیستم انتظار داشت درحالی که از مواد ساختاری و دروندادها غفلت نمود. بنابراین ساختار و کارکرد با توجه به نگاه سیستمی به خانواده با وجود استقلال، با هم مرتبط هستند.
4-5. تکمیل تفکر سیستمیدر پرتو آموزههای اسلامی
تفکر سیستمی، با وجود محاسن برشمرده، دارای محدودیتها و کاستیهایی میباشد. برای رفع نقایص و ضعفهای این نگرش میتوان از تفکر اسلامی به عنوان معتبرترین (به جهت منابع جاودان وبسیار عظیم)، کامل و جامعترین آن (به جهت طرح ونظر داشتن برای همه ابعاد زندگی اعم از جسمانی وروحانی، دنیوی واخروی) و شفافیت و مشخصترین (به جهت داشتن معیارها وارزشها و اصول الهی دقیق) تفکر استمداد طلبید. با بهره جستن از آموزههای متعالی اسلامی، نقاط ضعف موجود را میتوان بشرح ذیل مرتفع و به بهبود و رشد آن کمک نمود.
مبداء تفکر سیستمیحس، تجربه و آزمایش است و فقط ارزش علمیدارد، روش شناختی که فقط علمیباشد بخاطر میزان جهل انسان نسبت به جهان، روشی نارسا است. برای جبران این نقیصه توجه به مبداء تفکر اسلامیکه همان وحی است و ارزش علمی، عقلی و عینی دارد شایسته مینماید.
تفکر سیستمی فقط به مسائل دنیوی و مادی نظر دارد، در حالی که تفکر اسلامیجامعیت دنیوی و اخروی داشته و منحصر به دنیا و مادیات نیست. رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَه وَ فِی الْاخِرَه حَسَنَه، خدایا ما را از نعمتهاى دنیا و آخرت هر دو بهرهمند گردان. (بقره، 201)
این تفکر روش و وسیله رسیدن به هدف را ارائه نمیکند، لذا براساس ایده توجیه هدف با وسیله از هر وسیلهای میتوان برای رسیدن به هدف مورد نظر استفاده نمود، درحالی که در تفکر اسلامی برای رسیدن به هدف مطلوب باید از وسایل و روشهای مناسب و مشروع استفاده نمود. [1]
تفکر سیستمی به تجارب افراد که از طریق واقعیتهای زندگی در عمل بدست آمده است، توجه نمیکند درحالی که تفکر اسلامی روشهای مختلفی را جهت زندگی در عرصههای مختلف پیشنهاد میدهد. به عنوان نمونه یکی از روشهای تربیتی تفکر اسلامی، روش الگوپذیری از اسوههای صالح ومخلص است. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ اسْوَه حَسَنَه؛ براستى که پیمبر خدا برای شما مقتدایى نکواست (احزاب، 21) سنت پیامبر (ص) وسیره معصومین (ع) و انسانهای بزرگ در قالب پیامبران، میتواند الگوی شایسته تربیتی در زندگی انسآن ها باشد. در نمونه بهرهمندی اسوهای در زمینه خانواده، میتوان به کلام منقول از پیامبر (ص) اشاره نمود که فرمودند: «خَیرُکُمْ خَیرُکُمْ لاهْلِهِ وَانَا خَیرُکُمْ لاهْلى»؛ بهترین شما کسى است که براى خانواده خود بهتر باشد و من از همه شما براى خانوادهام بهترم. (نهج الفصاحه، ح ۱۵۲۰، 1385)
تفکر سیستمی نمیتواند شناخت کلی از جهان ارائه دهد، درحالی که هستی مبدامند، مقصدمند، مرتبت مند و برخورداری اجزای هستی از وحدت حقیقی از مهمترین مبانی وجود شناختی دیدگاه اسلام میباشند. (بهشتی، 1389)
لذا چنان که تفکر اسلامی به تفکر سیستمی یاری رساند، میتوان با توجه به ماهیت از اویی و به سوی اویی جهان هستی انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَیهِ راجِعُونَ، ما از آن خداوندیم و ما به سوى او باز مىگردیم» (بقره، 156)، مبدا و معاد جهان را پیدا کرده و با توجه به آن چگونگی خلقت جهان، حرکت جهان و جهت آن را به صورت واضح تبیین کرد. بر مبنای تفکر اسلامی، جهان هستی به گونهای آفریده شده که متناسب با حرکت تکاملی انسان باشد؛ کل جهان هستی و آفرینش را بهصورت مجموعهای هماهنگ و هدفدار، تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قراردارد. از آنجا که تفکر اسلامی یک جهان بینی توحیدی بوده و به جهان بعد از این جهان نیز معتقد است، بنابراین چشم انداز تفکر سیستمیکه دامنهاش فقط در این جهان است را گسترش میدهد و به افراد جهت مشاهده دنیا کمک میکند که نگرش وسیع تری (دنیا و آخرت) بدست آورند.
با در نظر داشتن مطالب بالا بهعنوان مفروضاتی بنیادین، به پاسخگویی سوالات تحقیق پرداخته میشود.
[1]مطهری (ره) در مورد این که « هدف وسیله را توجیه نمیکند» مینویسد: برای حق باید از حق استفاده کرد. یکی از راههایی که از آن راه بر دین از جنبه های مختلف ضربه وارد شده است، رعایت نکردن این اصل است که ما همانطور که هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می کنیم باید مقدس باشد؛ یعنی به نفع دین هم نباید بی دینی کنیم، دین اجازه نمیدهد ولو به نفع خودش ما بی دینی کنیم. «اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَه وَ الْمَوْعِظَه الْحَسَنَه» (مطهری، 1386).
متن کامل در سایت زیر :