از سویی دیگر ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی ، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسات، عدم تعامل منفی با دوستان، برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران، پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی، خبر میدهد. بنابراین هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در تعاملهای بین فردی آنان محسوب شود و در ایجاد و ادامه روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد.
در خصوص فرضیه دوم پژوهش مبنی بر این که بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، شنودی و بازخوردی) و هوش معنوی رابطه وجود دارد. توسط یافته پژوهش، تایید نشده است. در تبیین این یافته میتوان گفت، با توجه به اینکه ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ بین هوش معنوی با هیچکدام از مهارتهای ارتباطی معنادار نبود، میتوان بیان کرد که هوش معنوی با مهارتهای کلامی رابطهای ندارد و اﻳﻦ بدان ﻣﻌﻨﺎ است ﻛﻪ هوش معنوی، بر ﻣﻴـﺰان مهارت ارتباطی اثری ندارد. لازم بذکر می باشد پژوهش قابل استنادی متناسب با یافته های این پژهش توسط پژوهشگر پیدا نشد.
فرضیه سوم این پژوهش مبنی بر این که بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مؤلفههای هوش هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. نشان داد که تنها بین مؤلفههای درون فردی، بین فردی، سازگاری و خلق عمومی هوش هیجانی با مهارت کلامی رابطه معناداری وجود دارد و این رابطه به صورت مثبت و مستقیم میباشد. بدین معنا که با افزایش میزان هریک از چهار مولفه ذکر شده، مهارت کلامی نیز افزایش و با کاهش این مولفهها متغیر وابسته نیز کاهش مییابد؛ تنها بین مولفه کنترل استرس با مهارت کلامی ارتباط معناداری وجود ندارد(P<0/01). همچنین یافتهها نشان داد که بین مؤلفههای درون فردی، سازگاری، مدیریت استرس و خلق عمومی هوش هیجانی با مهارت شنودی رابطه معناداری وجود ندارد و تنها بین مولفه بین فردی با مهارت شنودی و بازخوردی رابطه معنادار وجود دارد، که رابطه به صورت منفی و معکوس میباشد و این بدان معنا است که هرچه میزان این مولفه افزایش یابد میزان مهارتهای شنودی و بازخوردی در افراد کاهش مییابد و بالعکس (P<0/05). بنابراین طبق یافته این پژوهش در تحلیل رگرسیون به روش گام به گام، نتایج نشان میدهد که در گام اول مولفه درون فردی هوش هیجانی وارد معادله گردید و به تنهایی ۱/۷ درصد از تغییرات مهارت کلامی را تبیین میکند در گامهای بعدی به ترتیب مدیریت استرس و سازگاری وارد معادله شدند و هرکدام به ترتیب حدود ۱/۹ و ۹/۱۰ درصد از تغییرات مهارت کلامی را تبیین میکنند و مولفههای بین فردی و خلق عمومی نیز به دلیل اینکه نقشی در تبیین مهارت کلامی نداشتند از معادله کنار گذاشته شدند. برای بررسی این که مولفههای هوش هیجانی چند درصد از مهارت شنودی را تبیین میکنند، از رگرسیون خطی ساده استفاده شده است؛ نتایج نشان داد که مولفه بین فردی به تنهایی با مقدار حدود ۷/۲ درصد از تغییرات مهارت شنودی را تبیین میکند. سایر مولفههای هوش هیجانی به دلیل این که در تبیین مهارت شنودی نقشی نداشتند از معادله کنار گذاشته شدند. همچنین مشخص گردید که مولفه بین فردی به تنهایی با مقدار حدود ۵/۲ درصد از تغییرات مهارت بازخوردی را تبیین میکند. سایر مولفههای هوش هیجانی به دلیل این که در تبیین مهارت بازخوردی نقشی نداشتند از معادله کنار گذاشته شدند. (P<0.05). نتایج برآمده از پژوهش حاضر با پژوهشهای صمدی (۱۳۹۲)، محمودی (۱۳۹۱)، یوسفی (۱۳۸۸)،بشارت (۱۳۸۴)، ، بلکر و تاپچیک (۲۰۰۹) و کارسون و همکاران (۲۰۰۹) همسو میباشد. در تبیین این یافته میتوان گفت که جایگاه هیجانها در نظر گرفتن تصمیمهای عاقلانه و تفکر ثمربخش شناختهشده است و برقراری تعادل هشیارانه میان هیجان و تفکر از جانب متخصصان بهمنظور زندگی بهتر و رشد یافته تر، مورد تأکید واقع میشود. همچنآنکه ارسطو مطرح میکند احساسات بشر زمانی که بهخوبی به کار گرفته شوند با خرد و منطق همراهاند و به تفکر و ارزشها و بقای او جهت میدهند اگرچه بهآسانی میتوانند به خطا بروند. از دیدگاه او مشکل انسان در این نیست که از هیجان برخوردار است بلکه آنچه اهمیت دارد مناسب بودن هیجان و نحوه ابراز آن است که خود را بصورت مهارت های ارتباطی نشان می دهد (گلمن، ۱۹۹۵). شواهد پژوهشها بهطورکلی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسها (سیاروچی، چان و کاپوتی ، ۲۰۰۰؛ مه یر ، کاروسو و سالووی ۱۹۹۹)، عدم تعامل منفی با دوستان (براکت، مه یر و وارنر ۲۰۰۴). برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط (لوپز، سالووی و استراس، ۲۰۰۳)، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران (کنستانتین و گینور، ۲۰۰۱). پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی (شات و دیگران ۲۰۰۱) خبر میدهد. هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در مهارتهای ارتباطی آنها محسوب شود، (سالووی، مه یر و کارسو، ۲۰۰۲) و در ایجاد روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد، (گلمن، ۱۹۹۵، سارنی، ۱۹۹۹؛ لوپز، براکت، نزلت، شوتز، سلین و سالوی ۲۰۰۴).
فرضیه چهارم مبنی بر این که بین مؤلفههای مهارتهای ارتباطی و مولفه هوش معنوی و رابطه معنادار وجود دارد. نشان داد که بین مؤلفههای تفکر وجودی انتقادی، آگاهی متعالی و ایجاد معنای شخصی هوش معنوی با مهارت کلامی رابطه معناداری وجود ندارد، تنها بین مولفه گسترش حالت هشیاری با مهارت کلامی ارتباط معنادار وجود داردکه رابطه بهصورت مثبت و مستقیم است بدان معنا که هرچه میزان این مؤلفه هوش معنوی (گسترش حالت هوشیاری) افزایش یابد میزان مهارت کلامی در افراد نیز افزایش مییابد؛ همچنین میزان ضرایب همبستگی پیرسون بین تمامی مولفههای هوش معنوی با مهارت شنودی و بازخوردی نشان میدهد رابطه معناداری وجود ندارد (P<0/05). همچنین طبق یافته این پژوهش در تحلیل رگرسیون به روش گام به گام، نتایج نشان میدهد مولفه گسترش حالت هشیاری هوش معنوی در حدود ۹/۳ درصد و ایجاد معنای شخصی نیز در حدود ۲/۸ از تغییرات مهارت کلامی را تبیین میکند و مولفههای تفکر وجودی انتقادی و آگاهی متعالی نیز به دلیل اینکه نقشی در تبیین مهارت کلامی نداشتند از معادله کنار گذاشته شدند. همچنین مولفههای هوش معنوی به دلیل اینکه همبستگی معناداری با مهارتهای شنودی و بازخوردی نداشتند شرایط ورود به معادله رگرسیون را نداشتند (۰٫۰۵>P). در تبیین این یافته می توان گفت که مارنی (۱۹۹۹) در نظریهی شایستگی هیجانی و معنوی، با تأکید مضاعف بر نقش بافت اجتماعی بر کارکردهای هیجانی و خود اثربخشی به بحث درزمینۀ هوش هیجانی و هوش معنوی پرداخته و شایستگی هیجانی و معنوی را لازمۀ پیشرفت اجتماعی میداند. که به تبع آن منجر به پیشرفت مهارت های ارتباطی خواهد شد. کاپوتی (۲۰۰۲) در پژوهش خود به این نتایج دستیافتهاند که بین هوش معنوی با عدم تعامل منفی با دوستان، ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط رابطه مثبت وجود دارد. همچنین جیمز معتقد بود که معنویت موجب معنا در زندگی انسان میشود، بهگونهای که وی رفتارهای عقلانی و منطقی را برای پیروی در زندگی استفاده میکند، ارتباطات وی با دیگران یک ارتباط انسانی و اعتقادی خواهد بود و نگرش مثبتی به خود و دیگران دارد.
۵-۳ بحث و نتیجهگیری
بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی را روابط بین افراد و به بیان دقیقتر مهارتهای ارتباطی افراد تشکیل میدهند درواقع اجتماعی شدن هر فرد دستاوردهای مهارتهای ارتباطی است که قبلاً آموخته است و توفیق در اکثر حوزههای زندگی از طریق توانایی ایجاد ارتباط قابل پیشبینی است (چاری، ۱۳۸۵).
زیمباردو مهارتهای اجتماعی و ارتباطی را برای ایجاد سازماندهی و حفظ یک رابطه انسانی لازم میدانند. (چاری، ۱۳۸۵). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوط به «مهارتهای کلامی »، «مهارتهای شنودی » و «مهارتهای بازخوردی » است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهد (چاری و فداکار، ۱۳۸۴). این مهارتها از چنان اهمیتی برخوردارند که نارسایی آنها میتواند بااحساس تنهایی اضطراب اجتماعی، افسردگی، حرمت خود پایین و عدم موفقیتهای شغلی و تحصیلی همراه باشد (یوسفی،۱۳۸۵). بنابراین یکی از متغیرهای موثر در مهارتهای ارتباطی هوش هیجانی می باشد. هوش هیجانی، مجموعه گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و معمولاً به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است (سبحانی نژاد،۱۳۸۷). از سویی دیگر هوش هیجانی شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی ارتباط و تعامل این عواطف با بهره هوشی میباشد؛ یعنی فردی که میخواهد در زندگی خود موفق بوده و جزء بهترین افراد باشد باید از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد (کایرستد، ۱۹۹۹). ازنظر ویزینگر هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از عواطف است. به این صورت که شما آگاهانه از عواطف خود استفاده میکنید و رفتار و تفکرات خود را در جهت اهداف خود هدایت میکنید تا به نتایج جالبتوجهی دستیابید (ویسنگر ، ۱۹۹۸).
همچنین هوش معنوی هوشی است که به کمک آن فرد به عمیق ترین معانی، ارزش ها، اهداف و بالاترین انگیزش های خود دست می یابد. هوش معنوی در واقع هوش اخلاقی فرد است که به وی توانایی درونی برای تشخیص درست از نادرست را می دهد و آنچه در مورد هوش معنوی حائز اهمیت است، این است که SQ، IQ و EQ فرد را نیز مدیریت کرده و به فرد کمک می کند تا بهترین استفاده را از بهره هوشی و هوش هیجانی خود داشته باشد. ( زوهر و مارشال، ۲۰۰۴؛ نقل از قراملکی، ۱۳۸۷، نقل از ابراهیمی، حلاجیان ، میربلوک بزرگی، ۱۳۹۲). هوش معنوی ، بیانگر مجموعهای از تواناییها، ظرفیتها و منابع معنوی میباشد که کاربست آنها در زندگی روزانه میتواند موجب افزایش انطباقپذیری فرد شود. ( زوهر و مارشال، ۲۰۰۰؛ سیسک، ۲۰۰۱؛ ولمن، ۲۰۰۱؛ نازل، ۲۰۰۴؛ ؛ ترجمه قربانی، ۱۳۸۳). هوش معنوی با سلامت روان، کیفیت زندگی، احساس نشاط، زندگی معنادار ارتباط معناداری دارد که نشان دهنده اهمیت هوش معنوی در زندگی انسان ها می باشد. بنابراین اهمیت معنویت برای زندگی انسانها خاصه برای دانشجویان با توجه به اینکه آنها به دنبال هدف، معنا و هویت در زندگی خود هستند و ازآنجاکه در این دوره قدرت تصمیمگیری، آرامش درونی، خودآگاهی، سازگاری اجتماعی و اخلاقی برای آنها دارای اهمیت است، این مسئله باعث شده که تقویت مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی برای دانشجویان اهمیتی دوچندان داشته باشد، زیرا که با تقویت معنویت دانشجویان میتوانند معنای زندگی خود را بهدرستی درک کرده و زندگی هدفمندی را داشته باشند و بهمنظور برقراری ارتباط با جامعه و اهمیت کنترل عواطف و هیجانات بررسی ارتباط این سه مؤلفه ضرورت و اهمیت پژوهش در این زمینه را بیش از پیش برای پژوهشگر آشکار میگردد.
پژوهشها نشان میدهند افرادی که در کسب مهارتهای اجتماعی و ارتباطی نقص دارند، پیامدهای منفی کوتاهمدت و بلندمدتی را تجربه میکنند (کاترین،۲۰۰۶)، بیبهره بودن افراد غیراجتماعی از مهارتهای گسترده و متنوع مثل برقراری رابطه، همکاری، پاسخ مثبت به دوستان همگی حکایت از اهمیت برقراری مهارتهای ارتباطی و اجتماعی در افراد دارد» (فتحی ۱۳۷۸). همچنین این مطالعه نشان داد افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند در شرایط برقراری ارتباطات انسانی از مهارتهای کلامی بالاتری برخوردار هستند،که به همین منظور این پژوهش با هدف یافتن متغیرهای موثر در مهارت های ارتباطی مورد پژوهش قرار گرفت تا شاید بتواند گامی در جهت بهبود مهارت های ارتباطی بردارد.
۵-۴ محدودیتهای پژوهش
محدودیت از لحاظ ابزار اندازه گیری، استفاده از پرسشنامه با معایب و ایرادهای خاص خود (عدم پاسخگویی برخی از دانشجویان به پرسشنامه).
محدودیت طرح های همبستگی از لحاظ روش شناختی.
به این دلیل که جامعه آماری این پژوهش دانشجویان بوده اند، تعمیم پذیری نتایج این پژوهش به جوامع دیگر باید با احتیاط صورت پذیرد.
۵-۵ پیشنهادهای برآمده از نتایج پژوهش
پیشنهاد میشود دانشجویان بهمنظور آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط خود با دیگران بهویژه همسالان خود از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد.
همچنین برخورداری از هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در مهارتهای ارتباطی آنها محسوب شود. لذا پیشنهاد میشود دورههای مختلف آموزش و کارگاههای آموزشی برای کلیهی دانشجویان درزمینهی هوش هیجانی برگزار گردد.
پیشنهاد میشود دانشجویان بهمنظور تقویت هوش معنوی در زندگی بخشی از فعالیتهای روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند.
بهمنظور برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط در میان دانشجویان، لازم است آنها معنویت را در زندگی خود تقویت نمایند چراکه تقویت معنویت در آنها، دانشجویان میتوانند معنای زندگی خود را بهدرستی درک کنند بهگونهای که آنها از رفتارهای عقلانی و منطقی در زندگی خود پیروی کنند و ارتباط آنها با دیگران یک ارتباط انسانی و اعتقادی شود و معنویت نگرش آنها را به خود و دیگران مثبت خواهد کرد.
۵-۶ پیشنهادهای پژوهشی
پیشنهاد میشود پژوهشی با همین عنوان به روش تجربی و مداخلهای انجام شود که در آن تأثیر آموزش هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی بر روی دانشجویان مشاهده شود.
اجرای پژوهشهای مشابه در سایر مراکز و جامعه های آماری
انجام پژوهش در خصوص متغیرهایی که روابط شان با یکدیگر معنا دار نبوده است.
فهرست منابع
منابع فارسی
ازمل، محمد، کلهر، روح ا… (۱۳۸۸). همبستگی هوش هیجانی با مهارتهای ارتباطی مدیران بیمارستانهای آموزشی قزوین. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، ۱۳(۴): ۴۳٫
اکبر زاده، محمد و همکاران. (۱۳۸۳). بررسی هوش هیجانی در دانشجویان دانشگاه اراک و رابطه آن با اضطراب رایانه. فصلنامه اصول بهداشت روانی، ۹٫
آریانپور کاشانی, عباس و آریانپور کاشانی، منوچهر. (۱۳۵۴). فرهنگ لغت آریانپور. تهران: امیرکبیر.
بازرگان، زهره. حجازی، الهه. (۱۳۸۲)؛ روشهای تحقیق در علوم رفتاری. چاپ هفتم. تهران: انتشارات آگاه.
براهنی، محمد نقی. (۱۳۷۸). زمینه روانشناسی هیلگارد. تهران: رشد.
بشارت، محمدعلی. (۱۳۸۷). بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی. مطالعات روانشناختی، ۱(۳-۲): ۳۸-۲۵٫
پور افکاری، نصرتالله (۱۳۷۲). خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری-روانپزشکی. انتشارات شهر آب آیندهسازان. جلد اول، دوم و سوم
پور شریفی، حمید. بهرامی، احسان. تبریزی، طایفه. (۱۳۸۵). بررسی اثربخشی آموزش کوتاهمدت مهارتهای زندگی بر اساس مقایسه دانش آموزان دختر سال آخر دبیرستان منطقه ۱۸ تهران، مجموعه مقالات دومین کنگره روانشناسی.
چاری، حسین. (۱۳۸۵). آیا افراد کمرو فاقد مهارتهای ارتباطی هستند؟ فصلنامه روانشناسان ایرانی، ۳(۱۰).
چاری، حسین. فداکار، م. (۱۳۸۴). بررسی تأثیر دانشگاه بر مهارتهای ارتباطی بر اساس مقایسه دانشآموزان و دانشجویان. مجله دانشور رفتار، ۱۵: ۳۳-۲۱٫
حافظ نیا، محمدرضا (۱۳۷۹). مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ دوم. انتشارات سمت.
حسینیان، سیمین. شعاع کاظمی، مهرانگیز. چابکی نژاد، زهرا. (۱۳۹۰). بررسی رابطه هوش معنوی با هوش هیجانی در بین دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا (س). فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، ۱۷٫
حمید، نجمه. زمستانی، مهدی. (۱۳۹۲). رابطه هوش معنوی و ویژگیهای شخصیتی با کیفیت زندگی در دانشجویان پزشکی. مجله پزشکی هرمزگان، ۱۷ (۴)، ۳۵۵-۳۴۷٫
حمیدی، فریده. صداقت، حسین. (۱۳۹۱). بررسی مقایسهای هوش معنوی دانشآموزان دوره متوسطه بر اساس جنسیت و پایهی تحصیلی. مجله زن در فرهنگ و هنر، ۴ (۴)، ۸۸-۷۵٫
خاکی، غلامرضا (۱۳۸۳). روش تحقیق با رویکردی به پایاننامه نویسی. تهران: انتشارات بازتاب.
خجسته مهر، رضا. شیرالینیا، خدیجه. عطاری، یوسفعلی. (۱۳۸۷). تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساسات مثبت نسبت به همسر در زوجین شهر اهواز. پژوهشهای مشاوره، ۲۷: ۹۶-۸۱٫
دادگران، محمد (۱۳۸۵) مبانی ارتباطات جمعی. تهران: مروارید.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |