هوش معنوی: منظور از هوش معنوی در این پژوهش نمرهای است که آزمودنی های پژوهش از پاسخگویی به ۲۴ سؤال پرسشنامه هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸) به دست میآورند.
فصل دوم
ادبیات نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
این فصل از پژوهشنامه شامل دو بخش میباشد. در بخش اول بهمنظور مطالعه و بررسی تاریخچه، مبانی نظری و تعاریف به ادبیات و نظریات مرتبط با متغیرهای پژوهش اختصاصیافته است؛ و در بخش دوم، ابتدا چا چوب نظری پژوهش و در انتها پیشینه پزوهش که شامل پیشینه خارجی و پیشینه داخلی است.
۲-۲ مهارتهای ارتباطی
۲-۲-۱-تعریف ارتباط
از میان فرهنگهای لغت خارجی و بستر و از فرهنگهای فارسی فرهنگ دانشگاهی انگلیسی- فارسی آریان پور و فرهنگ فارسی معین را انتخاب میکنیم.
در فرهنگ لغات وبستر[۲۴]، communication عمل ارتباط برقرار کردن تعریف و از معادلهایی نظیر: رساندن، بخشیدن، انتقال دادن آگاه ساختن، مکالمه و مراوده داشتن استفادهشده است. در وبستر اضافهشده است که عمل برقرار کردن ارتباط میتواند از طریق کلمات. حروف، پیامها، اجلاسها، مکاتبهها و دیگر راهها انجام گیرد (محسنیان راد، ۱۳۸۰).
فرهنگ دانشگاهی انگلیسی- فارسی دکتر عباس آریانپور برای لغت communication معادلهای فارسی زیر را ارائه داده است.
ارتباط، خطوط ارتباطی، وسایل ارتباطی، مبادله، گزارش، ابلاغیه، ابلاغ، اطلاعیه، نقلوانتقال، مراوده، اخبار، مشارکت، جلسه رسمی و سری فراماسیونها، عمل رساندن، ابلاغ، کاغذ نویسی، مکاتبه، سرایت، راه، وسیله نقلوانتقال (آریانپور، ۱۳۵۴).
فرهنگ فارسی معین، ارتباط را یکبار بهصورت مصدر متعدی و بار دیگر اسم مصدر معنی کرده است.
۱- مصدر متعدی: ربط دادن، بستن، بربستن، بستن چیزی را با چیز دیگر ۲- اسم مصدر: بستگی پیوند، پیوستگی، رابطه (معین، ۱۳۵۶).
در فرهنگ فارسی معین، علاوه بر این واژهها، مدخلهای «ارتباطات» «ارتباطی»، «ارتباط داشتن» «ارتباطی» و «ارتباطیه» نیز آمده است که اطلاع اساسی تازهای. علاوه بر آنچه برای «ارتباط» گفتهشده است، به ما نمیدهد.
همانطور که از ابتدا پیشبینی کردیم. چون بحث ما درباره ارتباط جنبه تخصصی دارد نمیتوان از توضیحات مندرج در فرهنگهای لغت استفاده زیادی کرد.
توماس نیلسون در رساله پیرامون تعریف ارتباط که متن درسی او بوده است میگوید: معنی لغت ارتباط از یکسو روشن و واضح و از سوی دیگر پیچیده و غامض است. در استفاده معمول از این لغت، مفهوم آن روشن است ولی وقتی به جستوجوی تعیین حدود و کاربرد آن میپردازیم. مسئلهای پیچیده و غامض میشود (نیلسون[۲۵]، ۲۰۰۳).
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که ۲۳۰۰ سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت، او در کتاب مطالعه معانی بیان (ریطوریقا) که معمولاً آن را مترادف ارتباط میدانند. در تعریف ارتباط مینویسد.
ارتباط عبارت است از جستوجو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران (ریز[۲۶]،۱۹۴۶).
گروهی از اندیشمندان ارتباط در تعریفی که ارائه دادهاند، مسئله ترغیب و اقناع یا همانندی و اشتراک فکر را با ابعاد گستردهتر و بهصورت تأثیر مطرح کردهاند. برای نمونه میتوان گفته تئودورنیو کامب را در کتاب روانشناسی اجتماعی ذکر کرد. او پذیرش تأثیر را مهمترین مسئله در ارتباط دانسته است: «هرگاه شخصی تأثیری را بپذیرد که دیگری در مورد او اراده کرده است، دومی با اولی ارتباط برقرار کرده است.» (نیوکامپ[۲۷]، ۱۹۵۰).
کلودشنن در کتاب نظریههای ریاضی ارتباط مینویسد:
ارتباط عبارت است از تمام روشهایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تأثیر بگذارد. این عمل نهتنها با نوشته یا صحبت کردن بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر، باله و عملاً تمام رفتارهای انسانی عملی است (شانون[۲۸]، ۱۹۴۹).
جیمز واتسون، در کتاب فرهنگ ارتباط و بررسیهای وسایل ارتباطی، تعریفی از ارتباط را برگزیده و ارائه داده است: ارتباط عبارت است از فراگرد تولید محتوایی نمادی از سوی یک فرد بر اساس یک کد با پیشبینی مصرف آن از سوی دیگران بر اساس همان کد.
برخی از تدوینکنندگان برای تعریف ارتباط به ارتباط مستقیم و غیرمستقیم اشارهکردهاند.
ریموند ویلیامز در کتاب ارتباطات دراینباره مینویسد: کلمه communication در زبان انگلیسی از قدیم به معنای انتقال افکار، اطلاعات و رفتارها از شخصی به شخص دیگر بهکاررفته است؛ اما اکنون این کلمه به معنای راه و وسیله حملونقل از مکانی به مکان دیگر نیز استفاده میشود و در معنای اخیر راهآهن، کانالهای دریایی و تمام مجراها و وسایل مسافرت و حملونقل انسانها و کالاها را در برمیگیرد که معمولاً به همه آنها ارتباطات میگویند. درحالیکه اکنون وسایل جدید انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسانی از شخصی به شخص دیگر که شامل دستگاههای چاپ، تلگراف، تلفن، بیسیم، فیلم، رادیو و تلویزیون است نیز ارتباطات نامیده میشوند. بهاینترتیب درصورتیکه کلمه ارتباطات هم برای وسایط حملونقل و هم وسایل انتقال افکار و اخبار به کار رود. این نوع وسایل وسایط باهم اشتباه شده و تشخیص آنها با دشواری روبرو میشود؛ بنابراین بهتر است که برای معرفی وسایط انتقال انسانها و کالاها بهجای ارتباطات کلمه حملونقل استفاده شود و اصطلاح ارتباطات به تأسیسات و وسایلی که وظیفه انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسان را به عهدهدارند اختصاص داده شود و برای معرفی جریان انتقال و دریافت پیام به کار رود (ویلیامز[۲۹]، ۱۹۶۸).
۲-۲-۲- ویژگیهای ارتباطات
ویژگیهای ارتباط بر اساس تعاریف فوق به شرح زیر میباشد:
۱-میان کنشی بودن ارتباط
هنگامیکه میگوییم فرآیند ارتباط میان کنشی است، ما خودبهخود بر آن باور گرایش خواهیم داشت که، این فراگرد بر پویایی رابطه میان انسانها استوار است. اکثر جامعه شناسان و متصدیان علوم اجتماعی به معنی وسیع کلمه، میان کنش یا کنش متقابل را در مورد ارتباطات مبادله دوسویه پیامها بین دو انسانی که به عمل ارتباطی پرداختهاند میدانند که به تغییر و دگرگونی دریکی از آنها یا هردوی آنها میانجامد. میان کنش زمانی رخ میدهد که یک جریان و رابطه دادوستدی در بین اجزای آن فراگرد به وجود آید. میان کنش در ارتباطات عموماً به تبادل پیامها اطلاق میشود که میان دو نفر در جریان است که این خود، منتج به تغییر در پیامها شود. پیامها چه کلامی و چه غیرکلامی، تأثیری در طرف مقابل میگذارند و آن تأثیر منجر به دگرگونی در نگرشها و رفتارهای فرد مقابل میشود و او را بر آن میدارد که از طریق مکانیسم بازخورد عکسالعملی نشان دهد که متمایز با آنچه قبلاً خود نشان داده است، باشد. این خود، در فرستنده پیام تأثیر میگذارد و او نیز دگرگون میشود و ممکن است با شدت بیشتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه از تابوتوان گذشته خود بکاهد؛ و این دگرگونی با شدت و ضعف در او نمایان خواهد شد گاه دگرگونی در باورها و نگرشها است و گاه در احساسات و زمانی در رفتار.
در ارتباطات آنچه میان دو نفر مبادله میشود پیام است. پیام عموماً به آنچه نوشته و یا گفته میشود اطلاق میشود؛ اما باید توجه داشت که پیام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمییابد. بخش عظیمی از پیامهایی که میان مردم مبادله میشود در کسوت گفتار و نوشتار نمیآید. بلکه اعمالی هستند که بیشتر انجام میدهند و حرکاتی که از آنان به منصه ظهور میرسند.
بهعبارتدیگر، رفتارها، طرز لباس پوشیدن، بلندی و کوتاهی موی سر و یا ریش، نوع وسیله نقلیه که استفاده میکنند، همه و همه پیامی هستند که از فردی به دیگری منتقل میشود و به او تفهیم میکند که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه میاندیشد و چه احساسی دارد. اگر چیزی که ما میپوشیم و یا حرکتی که انجام میدهیم معنی خاصی را به دیگران منتقل میکند، میتواند پیامی از سوی ما به آنان باشد و آنهم میتواند هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی ارتباطی را به وجود آورد (فرهنگی، ۱۳۸۳).
۲- تعاملی یا مراودهای بودن ارتباط
فراگرد ارتباطی در محیط شکل میگیرد و انجام میپذیرد. محیط نهتنها به فراگرد ارتباطی و نوع آن تأثیر میگذارد، بلکه به ادراکات، آنچه بین خود ردوبدل میکنیم و حتی در سطحی که ارتباط میگیریم نیز تأثیر میگذارد. ما در خلأ با یکدیگر ارتباط نمیگیریم.
کنشها و واکنشهای ما در مقابل یکدیگر در چارچوب نظامهای اجتماعی و شرایط فیزیکی حاکم بر ما است. محیط فیزیکی و شرایط اجتماعی که در آن قرار میگیریم نگرش و رفتار ما را تغییر میدهد و درنتیجه ما با دیگران همواره بهگونهای متفاوت ارتباط برقرار میکنیم. بهعبارتدیگر ارتباط ما با دیگران موکول به وضعیت و شرایط حاکم برماست. به گفته جیمزمک کراسکی «رفتار ارتباطی ما تغییرپذیر است و ما در مورد یک واقعیت به گونههای متفاوت عمل میکنیم». بر این اساس. واقعیت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطی ما با دیگران شکل میگیرد. واقعیت آن چیزی است که از طریق ارتباط با دیگران برای ما پدید آمده است. مهمتر آنکه ما بخشی از «خود» را از طریق ارتباطات با دیگران در میان میگذاریم. بدینسان است که، ادراک ما از جهان- یا واقعیت ازنظر ما- دائماً در معرض دگرگونی است و بستگی به آن دارد که در کجاییم و محیط جغرافیایی و شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ما چگونه است و این عوامل بر روی ما در آن برهه خاص از زمان چه تأثیری گذاردهاند (همان منبع، ۱۳۸۳).
۳-ارتباط یک تبادل است
نظریهپردازان قدیمی- همچون شنون و ویور (۱۹۴۹)- ارتباط را فرآیندی خطی میدانستند که طی آن منبع پیام را فرمولبندی و به گیرنده منتقل میکند؛ اما اکنون دیدگاههای تبادلی جای این نظریه را گرفتهاند. در این دیدگاه ماهیت پویا و متغیر این فرآیند موردتوجه است و بر تأثیر و اثر ارتباط برقرارکنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دوسویه تأکید میشود (هارجی و ساندرز و دیکسون،۱۳۸۷).
۴-ارتباط اجتنابناپذیر است
به نظر طرفداران دیدگاههای فراگیر در مورد اجزای ارتباط (مثلاً واتزلاویک و دیگران، ۱۹۶۷، شفلین،۱۹۷۴) در موقعیتهای اجتماعی که افراد از حضور هم آگاهاند و تحت تأثیر کارهای یکدیگر هستند گریزی از ارتباط نیست. به نظر کارسن (۱۹۶۹)«هرگاه رفتار طرفین وابسته به یکدیگر باشد- و حتی اندکی نفوذ میان فردی وجود داشته باشد- میتوان گفت که دو طرف باهم ارتباط دارند.» در اینجا یادآوری جمله معروف واتز لاویک و دیگران ضروری مینماید: «ما چارهای جز ارتباط نداریم».
۵- ارتباط هدفمند است
یکی دیگر از ویژگیهای ارتباط، هدفمندی آن است: طرفین ارتباط هدفهایی دارند، آنها میخواهند از ارتباط خود نتیجه مطلوب بگیرند (برگر،۱۹۸۹). به نظر کلرمن (۱۹۹۲) یکی از نشانههای هدفمندی ارتباط این است که ارتباط به فعالیتی «تنظیم شده» تبدیل شود. یعنی ارتباط برقرار کنندگان صحبتها و اعمال خود را متناسب با اهداف خود و الزامات موجود پیریزی کنند. این نکته با نظر وینوگراد (۱۹۸۱) مبنی بر اینکه «تمامی چیزهایی که طرفین در برخوردهای اجتماعی خود ابراز میکنند ماحصل طرحی است برای تحقق یک هدف» هماهنگی کامل دارد. لنگر و دیگران (۱۹۷۸) معتقدند که بخش اعظمی از ارتباط «بیفکر» صورت میگیرد. آنها بین فعالیت آگاهانهای که در آن «افراد به دنیای خود توجه دارند و استراتژیهای رفتاری خود را بر اساس اطلاعات دریافتی تدوین میکنند» و فعالیت ناآگاهانه که در آن «اطلاعات جدید عملاً پردازش نمیشود بلکه سناریوهای قدیمی که زمانی جدید بودهاند بهطور قالبی احیاء میشوند» تمایز قائلند. کلرمن (۱۹۹۲) قاطعانه میگوید: ارتباط هم هدفمند استراتژیک است و هم خودکار. او معتقد است که میتوان بدون هر گونه آگاهی هوشیارانهای به بازبینی رفتار هدفمند پرداخت. خلاصه هدفمندی ارتباط به این معنی نیست که الزاماً هوشیاری کاملی بر جریان ارتباط حاکم باشد. علیرغم اینکه تعهد، کنترل و آگاهی ازجمله بخشهای بسیار مهم مفهوم ارتباط، بعنوان فعالیتی ماهرانه، هستند؛ اما ظاهراً بسیاری از زنجیرههای قبلاً تمرین شده را میتوان در پس ذهن نیز انجام داد. ما پس از کسب مهارتها میتوانیم آنها را بدون تفکر هوشیارانه انجام دهیم؛ اما گاهی این عدم آگاهی میتواند موجب عدم توفیق برخوردها شود لنگر (۱۹۹۲) تاکید میکند که: عدم آگاهی از انتخاب کلمات در هنگام صحبت ما را از فرآیندی که به نفع ماست محروم میسازد. عدم آگاهی از این انتخابها در هنگام گوش دادن به هنگام حرفهای دیگران نیز برای ما گران تمام میشود…اگر رویکرد آگاهانهای داشته باشیم که در آن از سایر چشماندازها و باورها نیز مطلع گردیم آنگاه میزان کنترل ما بر ارتباط افزایش خواهد یافت (برشیلد،۱۹۸۳، به نقل از هارجی و ساندرز و دیکسون، ۱۳۸۷).
۶- ارتباط چند بعدی است
یکی دیگر از ویژگیهای مهم ارتباط، چند بعدی بودن آنهاست، چون پیامها بندرت بهصورت جداگانه و مجزا مبادله میشوند. واتز لاویک و دیگران (۱۹۶۷) متوجه شدهاند که فرآیند ارتباط در دو سطح مجزا اما مرتبط با هم روی میدهد. سطح اول مربوط به محتوا است و با موضوع اصلی مرتبط است. مثلاً صحبت درباره فیلم دیشب، انتخاب رستوران، تشریح نظریه نسبیت و موضوعات دیگر. این مسئله موضوع گفتگو را تشکیل میدهند و وقتی به آنچه در هنگام ارتباط روی داده فکر میکنیم، معمولاً همین مسئله به ذهن ما خطور میکنند.
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |