چارچوب نظریه پژوهش حاضر ملهم ازنظریات بارتون جی ای (۱۹۹۰)، بار-اون و امونز میباشد. مهارتهای ارتباطی آن دسته از مهارتهایی است که بهواسطه آنها افراد میتوانند درگیر تعاملهای بین فردی و فرایند ارتباط شوند، یعنی فرایندی که افراد طی آن اطلاعات، افکار و احساسات خود را از طریق مبادله پیامهای کلامی و غیرکلامی با یکدیگر در میان میگذارند (یوسفی،۱۳۸۵). این مهارتها مشتمل بر مهارتهای فرعی یا خرده مهارتهای مربوط به مهارتهای سهگانه همچون مهارتهای کلامی، شنودی و بازخوردی است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهند.
هوش هیجانی ظرفیت یا توانایی سازماندهی احساسات و عواطف خود و دیگران برای برانگیختن و کنترل مؤثر احساسات خود و استفاده از آنها در روابط با دیگران است. بار-اون مدلی چندعاملی برای هوش هیجانی تدوین کرده است. او هوش هیجانی را نظامی از مهارتها و کاراییهای شخصی میداند که بر تواناییهای او برای موفقیت در مقابله با بحران و رویاروییهای محیطی تأثیر میگذارد. تأکید او بر عوامل غیر شناختی، نوعی از مفهوم سنتی هوش است که کمیت عوامل شناختی را منعکس میسازد.
هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب میکند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس، معنا، هشیاری اوج یافته و تعالی را در ارتباط است، هوش معنوی مستلزم تواناییهایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخشی و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده میکند (امونز ، ۱۹۹۹؛ ترجمه حمید و زمستانی، ۱۳۹۲).
۲-۶ پیشینه پژوهشی
۲-۶-۱ پیشینه خارجی
احمدی و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهش خود با عنوان رابطه بین هوش معنوی و مسئولیت باکیفیت زندگی نشان دادند که خرده مقیاسهای هوش معنوی، سهم بیشتری را در تبیین کیفیت زندگی دانش آموزان دارند؛ و همچنین خرده مقیاسهای مسئولیت، احساس مسئولیت سهم بیشتری را در تبیین کیفیت زندگی دانش آموزان دارد و دیگر خرده مقیاسها ازجمله احساس امنیت، اعتمادبهنفس، احساس تعلق، اثر مثبت بر کیفیت زندگی دانش آموزان دارند.
جاخار[۸۹] و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهش خود با عنوان عوامل مؤثر بر تصمیمگیری، با توجه ویژه بر هوش معنوی، نتایج نشان دادند که سن و هوش معنوی ارتباط معناداری با ظرفیت ریسکپذیری دارد.
بلکر و تاپچیک طی پژوهشی کشف کردهاند افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، موفقیت کاری بیشتر و روابط محکمتری به وجود میآورند، از سلامت بیشتری برخوردارند، خود و دیگران را به موفقیت بیشتر ترغیب میکنند و این توانایی رادارند که به دیگران اعتماد کنند و مورد اعتماد قرار گیرند (مطلبی، ۱۳۸۸).
کارسون و همکاران[۹۰] (۲۰۰۹) طی پژوهشی نشان دادند که هوش هیجانی دارای رابطه مثبت با کنترل فردی و رابطه منفی با خشونت کلامی میباشد. (کارسون و همکاران،۲۰۰۹)
نتایج حاصل از پژوهشهای شات و دیگران[۹۱] (۲۰۰۷) از ارتباط میان پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی خبر میدهد.
سینهال[۹۲] و همکاران (۲۰۰۷) در مطالعهای که به بررسی رفتارهای پرخطر نوجوانان و مذهب در یک مطالعه ملی، بر روی نوجوانانی انجام شد، از یافتههای حاصل مشخص گردید نوجوانانی که اهمیت معنویت را درک نمودهاند، احتمال ارتکاب رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ازجمله سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و داشتن رابطه جنسی کمتر بوده است.
تحقیقات نشان میدهد که اعتقادات مذهبی و تمرینهای مذهبی اثر مثبتی بر رضایت از زندگی، احساس بهزیستی ذهنی، سبک زندگی و افزایش در مهارتهای کاری داشته است (پیکو، فیتزپافریک، ۲۰۰۴؛ سینهال و همکاران، ۲۰۰۷).
ویلز[۹۳] و همکاران (۲۰۰۳) و راجرز (۱۹۹۹) در تحقیقات مشابهی با موضوع ارتباطات خانواده و دینداری در مصرف مواد و رفتار جنسی زود به هنگام در نوجوان پرداخته بودند، نتایج نشان داد که سطح بالایی از ارتباط و مکالمهی والد و نوجوان با سطح بالای خویشتنداری و ثبات کفایت و سطح پایین ارتباط جنسی مخاطرهآمیز مرتبط است.
داسول[۹۴] و همکاران (۲۰۰۳) در مطالعه خود با موضوع نقش معنویت در پیشگیری از رفتارهای جنسی زودهنگام به این نتیجه رسیدند تقیّد مذهبی و خصوصی نوجوانانی که از طریق دعا و مراقبه ابراز میشود در مقایسه با ابراز عمومی مذهب، عامل محافظتکنندهتری در برابر شروع زودهنگام رابطه جنسی به شمار میآید. همچنین آنان نشان دادند که معنویت رابطه مثبتی با کاهش رفتار جنسی نوجوانان آمریکایی-آفریقایی تبار دارد.
وینفری[۹۵] و برنت[۹۶] (۲۰۰۳) در پژوهش خود با عنوان یادگیری اجتماعی، خودکنترلی و مصرف مواد در دانشآموزان کلاس هشتم در دو شهرستان، نشان دادند که ارتباط فراوان مذهب با سلامت، شادکامی و رفتار اجتماعی میتواند حاصل تأثیر مذهب بر بهبود خویشتنداری باشد.
روزنائو و تان[۹۷] (۲۰۰۲) در تحقیقی نشان دادند افرادی که باورها و ارزشهای قوی معنوی دارند، در برابر رفتارهای جنسی پرخطر مقاومترند.
کاپوتی (۲۰۰۲) در پژوهش خود به این نتایج دستیافتهاند که بین هوش معنوی با عدم تعامل منفی با دوستان، ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط رابطه مثبت وجود دارد.
سیاروچی و همکاران[۹۸] (۲۰۰۱) به این نتیجه دستیافتاند که برخی اشکال هوش هیجانی افراد را از ناامیدی در امان داشته و به سازگاری بهتر میانجامد. همچنین در پژوهشی دیگر نشان دادند که همه شاخصهای توانمندیهای هیجانی و عوامل استرسزا، پیشبینی کنندههای سلامتی اجتماعی و روانی هستند (سیاروچی و همکاران،۲۰۰۱).
روبین[۹۹] (۲۰۰۱) در پژوهش خود به این نتیجه دستیافت که بین هوش معنوی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی نظیر رفتار مناسب اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد.
هولدر[۱۰۰] و همکاران (۲۰۰۰) در مطالعهای که به ارتباط بین معنویت نوجوانان و فعالیتهای داوطلبانه جنسی بر روی ۱۴۱ نوجوان آمریکایی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که نوجوانانی که در تعامل با دوستانی دارای ارزشها و باورهای معنوی هستند، بهاحتمال کمتر درگیر فعالیت جنسی داوطلبانه میشوند و معنویت، یک عامل محافظتکننده نوجوانان برای مقاومت در برابر رفتارهای پرخطر و تسلیم شدن به فشارهای منفی جنس مخالف میباشد.
نتایج کلی پژوهشها حاکی از ارتباط مثبت و معنادار هوش هیجانی با شاخصهای مختلف سازش یافتگی اجتماعی، نظیر رفتار مناسب اجتماعی در کودکان، همدلی افراد با یکدیگر و گشودگی در برابر احساسات، عدم تعامل منفی با دوستان، برقراری ارتباط مثبت با دیگران و رضایت از این ارتباط، گرم بودن و احساس همدردی با دیگران، پذیرش دیدگاه همدلانه و توانایی خود نظارت گری در موقعیتهای اجتماعی، خبر میدهد. باآنکه هوش هیجانی میتواند چارچوب مناسبی برای بررسی سازش یافتگی اجتماعی و عاطفی افراد در تعاملهای بین فردی آنان محسوب شود و در ایجاد و ادامه روابط بین فردی و کیفیت آن نقش داشته باشد.
۲-۶-۲ پیشینه داخلی
مرادی دشت و همکاران (۱۳۹۳) رابطه بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی با تحلیل رفتگی مربیان بینالمللی تنیس روی میز به انجام رساندند. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی با فراوانی تحلیل رفتگی در مربیان زن و مرد همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بین مهارتهای ارتباطی با شدت تحلیل رفتگی در مربیان زن همبستگی معنادار منفی مشاهده شد. از بین هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی، بهترین متغیر پیشبین برای تحلیل رفتگی، هوش هیجانی است؛ بنابراین پیشنهاد میشود که دورههای آموزشی بهمنظور افزایش سطح مهارتهای ارتباطی و ارتقای هوش هیجانی مربیان برگزار شود تا مربیان کمتر در معرض تحلیل رفتگی قرار گیرند.
رقیبی و قره چاهی (۱۳۹۲) پژوهشی را باهدف بررسی ابعاد گوناگون هوش هیجانی و هوش معنوی در زنان و مردان در شرف طلاق و سازگار شهرستان زاهدان دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و هوش معنوی در زوجهای سازگار وضع بهتری داشته است و افرادی که زندگیشان ممکن است به طلاق منجر شود آگاهی هیجانی، خود ابرازی، احترام به خود و خودشکوفایی و استقلال کمتری دارند و تحمل مشکلات و استرسهای زندگی در آنها کمتر است.
صمدی (۱۳۹۲) بررسی نقش هوش هیجانی مدیران در برقراری ارتباطات اثربخش (موردمطالعه مدیران شعب بانک ملت در شهر تهران) نتایج پژوهش نشان داد، کلیه ابعاد هوش هیجانی با ارتباطات اثربخش مدیران رابطه معناداری دارد. در رابطه با فرضیه اهم نیز آزمون رگرسیون نشان داد، هوش هیجانی بر ارتباطات اثربخش مدیران تأثیرگذار است؛ بنابراین، نتایج این پژوهش مدیران را در بهرهگیری از هوش هیجانی برای برقراری ارتباطات اثربخش مصممتر خواهد کرد.
محمودی (۱۳۹۱) بررسی اثر آموزش هوش هیجانی بر مهارتهای ارتباطی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش هیجانی موجب عملکرد بهتر دانشجویان در برقراری ارتباط با اطرافیان میگردد.
کاظمی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود که به بررسی رابطه بین هوش هیجانی، خویشتنداری و تعهد سازمانی مدیران پرداختند و نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خویشتنداری و نیز بین خویشتنداری و تعهد سازمانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش هیجانی و خویشتنداری توانستهاند ۱۸% از تغییرات تعهد سازمانی مدیران آموزشی را پیشبینی کنند. همچنین میانگین هوش هیجانی و خویشتنداری مدیران زن در این پژوهش بیشتر از مدیران مرد بوده و این تفاوت در حوزه خویشتنداری معنادار بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش و سن، در زنان و مردان رابطه معنیدار وجود ندارد، ولی رابطه بین جنسیت و متغیرهای پژوهش، مثبت و معنیدار است و جنسیت نقش مؤثری بر متغیرهای پژوهش دارد.
کشتکاران و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه خود با عنوان مهارتهای ارتباطی مدیران از دیدگاه کارکنان در حوزه ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به نتایج زیر دستیافتاند: سطح متوسط مهارتهای ارتباطی گوش دادن مؤثر و بازخورد میتواند ناشی از عدم توجه کافی علمی و عملی مدیران بر مسئله ارتباطات باشد. پیشنهاد میشود نوآموزی و بازآموزی مدیران بهمنظور آشنایی بااهمیت ارتباطات مؤثر و کاهش موانع ارتباطی در قالب کارگاههای آموزشی انجام شود.
حسینیان و همکاران (۱۳۹۰) پژوهشی باهدف بررسی رابطه هوش معنوی باهوش هیجانی در بین دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا (س) شهر تهران که در سال تحصیلی ۸۹-۸۸ مشغول به تحصیل بودند پرداختند که نتایج حاصل نشان داد بین هوش معنوی و هوش هیجانی رابطه معناداری وجود دارد به این معنی که هر چه افراد از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند ازنظر هوش هیجانی نیز در سطح بالاتری قرار دارند.
رئیسی (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان همبستگی هوش هیجانی با مهارتهای ارتباطی مدیران بیمارستانها آموزشی قزوین، به این نتیجه رسید که بین میزان هوش هیجانی مدیران با مهارت بازخوردی رابطه مستقیم و معنیدار آماری وجود دارد؛ اما بین میزان هوش هیجانی مدیران با دو مهارت کلامی و شنودی رابطه معنیداری مشاهده نشد. رابطه هوش هیجانی با هیچیک از ویژگیهای فردی مدیران (سن، جنس، سابقه خدمت، سابقه مدیریت و میزان تحصیلات) ازنظر آماری معنیدار نبود.
شجاعی (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان رابطهی هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران به این نتیجه دستیافت که مؤلفههای هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی پیشبینیهای مثبت بهزیستی روانشناختی دانشجویان دختر هستند. بدین معنی که هرچه میزان هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی دانشجویان دختر بیشتر باشد، میزان بهزیستی روانشناختی آنها نیز بیشتر است. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که برخلاف انتظار، مهارت حساسیت اجتماعی، پیشبینی منفی بهزیستی روانشناختی دانشجویان دختر است. نتایج تحلیل رگرسیون مرحلهای نشان داد که مهارتهای کنترل اجتماعی، حساسیتهای اجتماعی، حساسیت هیجانی و مؤلفههای تنظیم هیجان و بهرهبرداری از هیجان پیشبینی مناسبی برای بهزیستی روانشناختی دانشجویان دختر است. همچنین نتایج تحلیلهای همبستگی کاننی نشان داد که چهار متغیر کاننی (بعد کاننی) برای درک روابط بین مجموعه متغیرهای ملاک و مجموعه متغیرهای پیشبین موردنیاز است و هر چهار بعد، از خرده مقیاسهایی از مجموعه پیشبین و ملاک تشکیلشدهاند.
فرامرزی (۱۳۸۸) در پژوهشی باهدف سنجش رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخت، یافتهها بر اساس برآورد تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی با هوش هیجانی رابطه دارد و این ارتباط در ابعاد مختلف هوش معنوی و هوش هیجانی مشاهده میشود و رابطهی معناداری بین آنهاست. به عبارتی، هوش معنوی بیشتر سبب هوش هیجانی زیاد میشود.
بشارت (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی، به این نتیجه رسید که بین هوش هیجانی و مشکلات بین شخصی دانشجویان همبستگی منفی معنیدار وجود دارد. هوش هیجانی، همچنین با زمینههای مختلف مشکلات بین شخصی دانشجویان، همچون قاطعیت، مردمآمیزی، صمیمیت و مسئولیتپذیری همبستگی منفی معنادار دارد.
خجسته مهر و همکاران (۱۳۸۷) تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساسات مثبت نسبت به همسر در زوجین شهر اهواز بررسی کردند که نتایج تحلیل فرضیهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث افزایش حساسیت مثبت نسبت به همسر، بهبود الگوی ارتباطی سازنده متقابل و کاهش الگوی ارتباطی توقع کنارهگیری و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل میشود.
یوسفی (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان به این نتیجه دستیافت که هوش هیجانی با مهارتهای ارتباطی رابطه مثبت دارد. یافتهها این نکته را نیز آشکار کردند که تفاوتهای جنسی در هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی معنادار نیستند.
زمانی و همکاران (۱۳۸۳) در پژوهشی با عنوان آموزش مهارتهای ارتباطی به پزشکان بهعنوان راهکاری برای افزایش رضایت بیماران: الگویی برای آموزش مداوم مشخص کردند که آموزش مهارتهای ارتباطی به پزشکان عمومی به رضایت بیشتر بیمارانشان انجامید و با توجه به عدم ارائه این آموزشها قبل از دانشآموختگی، توصیه میشود بهعنوان جزئی مؤثر و کاربردی در فرایند آموزش مداوم پزشکان عمومی و آموزشهای دوره تحصیلی لحاظ شود.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه
در این فصل شیوه اجرای پژوهش معرفی شده است. پسازآن به جامعه آماری، روش نمونهگیری و نحوه محاسبه حجم نمونه اشاره و آنگاه ابزار جمعآوری دادهها و مقیاس ارزیابی آنها توضیح داده میشود. در ادامه روش تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس فرضیهها و روشهای آماری برای آزمون فرضیهها تشریح شده است.
۳-۲ روش پژوهش
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |