2-9-4- تکنیک توهم خلاق:
منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث میشود مقداری اطلاعات از شکافهای موجود در بافتهای عصبی، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.
2-9-5- تکنیک پی . ام .آی:
نام این تکنیک بر گرفته از حروف اول سه کلمه به معنی افزودن، کاستن و جالب میباشد. روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتا به نکات جالب و تازه ی آن که نه مثبت است و نه منفی، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یا مزایای موضوع، لیست موانع، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازهی موضوع اقدام می کند. یکی از مهمترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم. به عبارت دیگرهر چه نسبت به موضوعی بیشتر بد بین یا خوش بین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود.
برای یافتن نکات جالب کافی است که جملهی (( چقدر جالب میشود اگر ……)) را کامل کنیم.
2-9-6- تکنیک DO IT:
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمهی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردن Identify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن، تشکیل شده است. منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود و سپس ذهن را برای راه حلها ی مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.
2-9-7- تکنیک شکوفهی نیلوفر آبی:
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است. طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلوفر آبی میباشد بدین صورت که گلبرگهای شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه میزنند و از آن نقطه گسترش مییابند. با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجرههای مورد استفاده در برنامه کامپیوتری، بخشهایی از یک تابلوی ایده را میتوان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجرههای جانبی ،مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعههای جدید پنجره را تشکیل میدهد.
2-9-8- تکنیک چه میشود اگر ….؟ :
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر، از قالبهای ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایدههای جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایدههای جدید میکند. در این روش توصیه میشود برای یافتن ایدههای جدید از سوالات” چه میشود اگر…؟” استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک میتوان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع بخصوصی استفاده کرد، ضمن اینکه بعنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است.
2-9-9- تکنیک اسکمپر :
این تکنیک کاربرد اصلی آن بر پایه ایدهیابی فردی طراحی شده است که میتواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروهها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروری به حرکت درآورد. این تحریک بوسیله یک سری سوالات تیپ و ایده بر انگیز صورت میگیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال میکند و در نهایت با افزایش ایدهها، کیفیت ایدهها تضمین و ارتقاء مییابد. واژه SCAMPER از ابتدای حروف واژههای سوال برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایدههای نو بسیار موثر است.
حرف S بر گرفته از کلمه Substitution به معنی جانشین سازی است. حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است.
حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه ، سازگاری و تعدیل کردن است.
حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy به معنی بزرگ سازی است.
حرف P بر گرفته از کلمه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است.
حرف E بر گرفته از کلمه Ellimination به معنی حذف کردن است.
حرف R بر گرفته از کلمه Reverse به معنی معکوس سازی است.
2-9-10- تکنیک در هم شکستن مفروضات :
یکی از موانع مهم خلاقیت، مفروضات قبلی است که نا خودآگاه اجازه نمیدهد فکر در همه جهات به حرکت درآید بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجاد شدهاند، غلط باشند، مثل خطرناک بودن دوچرخه در ذهن کسی که خواب تصادف شدید با دوچرخه را دیده است. بسیاری از آنها به مرور زمان اعتبارشان را از دست دادهاند یا بسیاری از آنها به دلیل تغییر شرایط بی اعتبار شدهاند. اما مسئله این است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه میکند. از آنجایی که مفروضات، مربوط به قسمت درونی ذهن میشوند و به عبارت دیگر چون آنها امری درونی هستند نمیتوانیم آنها را به تنهایی فسخ یا از فکر خود جدا سازیم. مثل آن چاقو که نمیتواند دستهاش را ببرد. شناسایی مفروضات خود و دیگران، اولین قدم برای تغییر مفروضات است.

