سطوح خلاقیت
بر اساس پیوستاری از تحلیلگرایی تا واقعیتگرایی، دو سطح خلاقیت شامل خلاقیت اولیه و خلاقیت ثانویه بودهکه به شرح زیر میباشند:
الف- خلاقیت اولیه: این سطح از خلاقیت از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد و در زمان کودکی در همه انسانها وجود دارد. عمده افراد پس از گذراندن دوران کودکی خلاقیت اولیه را از دست میدهند. افراد به واسطه ضمیر ناخودآگاه، قادر به خیالبافی، تخیل و تولید رفتارها و اعمال تازه بوده که از آنها لذت میبرند.
ب- خلاقیت ثانویه: خلاقیت ثانویه ناشی از ضمیر خودآگاه به عبارتی مبتنی بر عقل و منطق است. هر چند این دو سطح خلاقیت با هم تفاوت اساسی و واضحی دارند، اما به یکدیگر وابسته و مرتبطاند. فرد سالم و خلاق کسی است که موفق به پیوند این دو سطح فرایند خودآگاه و ناخودآگاه شود. به نظر محققین و صاحب نظران، خروجی خلاق طیف وسیعی از چیزها را دربر داشته که مهمترین آنها عبارتند از: ایدهها، محصول، راهحل، رویه، و خدمت (هاشمی، 1392).
2-3-4) دیدگاهها در مورد افراد خلاق
بطور کلی در مورد افراد خلاق دو دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاه خلاقیت به عنوان نبوغ و دیگری دیدگاه خلاقیت به عنوان استعدادهای همگانی.
الف) خلاقیت به عنوان نبوغ
از دیدگاه نبوغ، خلاقیت به واسطه فرآیندهای استثنایی تفکر(ضمیر ناخودآگاه) ظهور میکند، فرآیندهایی که تا اندازهای با تفکر عادی که ما در فعالیتهای روزانه خود به کار میبریم، متفاوتاند. به عبارت دیگر از این دیدگاه نمونههای استثنایی در مورد خلاقیت وجود دارد که ظاهراً میتوان آنها را تنها به دخالت نیروهای مافوق طبیعی نسبت داد(وودمن، 2013). از این دیدگاه اولاً خلاقیت محدود به افراد استثنایی است که نابغه به دنیا آمدهاند. لذا خلاقیت قابل اکتساب نبوده و نمیتوان برای آن بسترسازی نمود و برای داشتن افراد و محصولات خلاق بایستی به دنبال یافتن نوابغ بود. تنها آثار و محصولات ویژه و برجسته خلاق میباشند. ثالثاً عمدتاً به حوزه هنر محدود شده است.
ب) خلاقیت به عنوان استعداد همگانی
دیسی و کانون بر این عقیدهاند که یک مجموعه مشخص و حائز اهمیتی از ویژگیها در طول زندگی باعث سطح بالایی از موفقیت خلاق میشوند که عبارتنداز:خود کنترلی، تحمل کار سخت و استقامت و پشتکار (مالون، 2012).
متن کامل :