نیـسـت معـبــود خلیـل آفِــل بــود
آنـک یـک دم کـم دمـی کـامل بــود
نیـســت دلــبــر لا أُحِــبُّ الْآفِـلیـن
وآنک آفِــل بــاشـد و گـه آن وایـن
(۳/۱۴۲۹-۱۴۳۰)
اقتباس از آیه «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ»، (زمانی که شب بر او پرده انداخت، ستارهای دید، گفت این پروردگار من است، آنگاه چون افول کرد، گفت افول کنندگان را دوست ندارم.)، (انعام، ۷۶). در این ابیات مولانا از آیه در منطق تمثیلی استفاده کرده است..
□
نـه عـلَـی وَجـهِـه مُـکِبّاً اَو سَــقـیـم
بـعـد آن یَـمْـشِــی سَــوِیًّا مُّسْـتَقِـیـم
(۳/۱۵۱۴)
برگرفته از آیه «أَفَمَن یَمْشِی مُکِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن یَمْشِی سَوِیًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»، (آیا کسی که به رو درافتاده نگونسار میرود، رهیافتهتر است، یا کسی که استوار بر راه راست ره میسپارد.)، (ملک، ۲۲). آیه مذکور وضع روحى دو گروه مؤمن و کافر را با تمثیلى روشن مقایسه کرده است. مولانا از آن استفاده کرده است و میگوید پس از آنکه سالک از ظن و گمان خلاص شد، به علم حقیقى مىرسد و در نتیجه روح او داراى دو بال مىشود و زانپس در طریق مستقیم حق، با حالت اعتدال حرکت مىکند، نه سرنگون مىشود و نه ناقص و ناهنجار حرکت مىکند.
□
بــر گـلـوی بسـتــه حَـبْـلٌ من مسَـد
دیــدن آن بـنـــد احــمــد را رســد
تنــگ هیــزک گـفـت حَـمَّـالَه حَطَب
دیـد بــر پـشــت عـیــال بــولـهـب
(۳/۱۶۶۳-۱۶۶۴)
بیت اول برگرفته از آیه «فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِن مَسَدٍ»، (و ریسمانی از لیف خرمای تافته بر گردن دارد.)، (مسد، ۵).
بیت دوم اقتباس از آیه «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ»، (و زنش هیزمکشان [آتش افروز معرکه] است.)، (مسد، ۴). مولوی از آیات تفسیری نو ارائه میدهد و میگوید فقط انبیاء و اولیاء و صاحبدلان شایستهی دیدن زنجیر قضا هستند. ظاهراً بر دوش زن ابولهب نه بر گردنش طنابی اما تنها پیامبر (ص) بود که این منظره و رفتن او و همسرش را در آینده به دوزخ، میدید.
□
مــن نیــم وازِر خــدایم بـرفـراشـت
هیــچ وازِر وِزْر غیــری بـرنــداشـت
(۳/۱۷۸۸)
اقتباس از عبارت قرآنی «مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»، (هر کس که رهیاب شود، همانا به سود خویش رهیاب شده است، و هر کس بیراه رود، همانا به زیان خویش بیراه رفته است، و هیچ بردارندهاى بار گناه دیگرى را برندارد، و ما عذابى در کار نمىآوریم مگر آنکه پیش از آن پیامبرى برانگیخته باشیم.)، (اِسراء، ۱۵) و «أَلا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى وَ أَن لَیسَ لَلإِنسانِ إلّا ما سَعَی. وَ أنَّ سَعیهُ سوفَ یُری.»، (که هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را برندارد. واینکه برای انسان هیچ چیز نیست مگر آنچه کوشیده است و حاصل کوشش او به زودی دیده میشود.)، (نجم، ۳۸-۴۰). نمود بارز عبارات قرآنی مذکور را در بیت میتوان دید.
□
تــا شــوم مصحـوب سلطـان زمــن
مـیروم تــا مَجْـمَـعَ الْبَـحْـرَیْـن مــن
(۳/۱۹۶۸)
اقتباس از آیه «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً»، (و چنین بود که موسی به شاگردش میگفت دست از سیر و طلب برندارم تا به مجمع البحرین برسم، یا آنکه روزگارانی دراز راه بپیمایم.)، (کهف، ۶۰). مجمع البحرین، در لغت به معنى جاى جمع شدن و تلاقى دو دریاست و از آیهی مذکور اقتباس شده است.
□
دم بـه دم یـا لَیْـتَ قَـوْمـی یَـعْـلَـمُـون
گفته هر بـرگ و شکـوفهی آن غصون
(۳/۲۰۱۶)
اقتباس از آیه «قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ»، (گفته شود وارد بهشت شو؛ گوید ای کاش قوم من میدانستند.)، (یس، ۲۶). مولانا قسمت پایانی آیه را در داستان دقیقی آورد است. او میخواهد از این داستان نتیجه بگیرد که پیامبران به سان آن درختان پر برگ و بارند که همیشه تأسف میخورند که چرا مردم از سایه و میوهی آنها استفاده نمی کنند.
□
تــا بـه ظَـنُّــوا أَنَّـهُــمْ قَــدْ کُـذِّبُــوا
حَتَّـى إِذَا اسْـتَــیْــأَسَ الرُّسُــلُ بــگـو
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |